به یاد شهدا

"چه خوش است حال مرغی که قفس ندیده باشد، چه نکوتر آنکه مرغی ز قفس پریده باشد"

به یاد شهدا

"چه خوش است حال مرغی که قفس ندیده باشد، چه نکوتر آنکه مرغی ز قفس پریده باشد"

سلام خوش آمدید

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهید گمنام» ثبت شده است

بسم ربّ الشهدا 

روز دوم فروردین، گروه سرود نجم الثاقب در برنامه محفل یه سرود خیلی زیبایی رو اجرا کردن که به نظرم با توجه به حال و هوای برنامه و حضور مادران عزیز و گرامی شهدا، زیبایی اون چندین برابر شده بود،.. به قول مجری برنامه، بچه ی خودتو با هزاران سختی و آرزو و امید بزرگ میکنی و بعد بهش میگی مادر برو، برو در راه اسلام.. برو در راه امام حسین (ع)، برو در راه اعتقادات و حفظ ارزش ها و..، و اون مادر جوانش رو از دست میده.. 

تصمیم گرفتم این کلیپ رو در کانال "به یاد شهدا" قرار بدم تا دوستان گرامی دیگه هم بتونن ببینن و از این سرود زیبا لذت ببرن، ان شاء الله که ما شرمنده شهدا و خانواده هاشون نباشیم. خداوند این دختر کوچولوهای هنرمند رو هم حفظ بفرماید ان شاء الله. 

مشاهده کلیپ سرود مادر شهید

لطفا صلواتی قرائت بفرمایید به نیت سلامتی امام زمان علیه السلام و شادی ارواح طیبه شهدای راه حق و حقیقت

  • ۰ نظر
  • ۱۳ فروردين ۰۳ ، ۲۰:۵۸
  • گمنام

سلام


داشتم کلیپی از شهید صفری تبار  می دیدم که شعری شبیه به این شعر می خواندند...

رفته بودم سفرى، سمت دیار شهدا، که طوافى بکنم گرد مزار شهدا

به امیدى که دل خسته هوایى بخورد، متبرک شود از گرد و غبار شهدا

هر چه زد خنجر احساس به سرچشمه‏ ى چشم، شرمگینم که نشد اشک، نثار شهدا

خشکى چشم عطش خورده، از آنجاست که من‏، آبیارى نشدم، فصل بهار شهدا

چون نشد شمع که سوزد دل سنگم شب عشق‏، کاش میشد که شود سنگ مزار شهدا

آخرین خط وصایاى دل من این است، که به خاکم بسپارید کنار شهدا

شعر خیلی به دلم نشست... هوای مزار شهدا به سرم زده.. می خواستم از شهید هادی بخواهم منو ببخشه... آقا ابراهیم من شرمندتونم به خدا... انقدر که دم از شهدا زدیم و عکسش عمل کردیم... هر روز چشمم به عکس شما میخوره، ولی بازم گناه چشم و گوش و... آقا ابراهیم برامون دعا کنید... روزگار سختیه..

می خواستم از شما مطلبی بنویسم برای رضای خدا.. همونطور که خودتون توصیه داشتین.. در مورد گمنامیتون..

 

  • ۱ نظر
  • ۰۸ خرداد ۹۵ ، ۲۰:۱۸
  • گمنام


این قطعه شعر، تقدیم به شهدای گمنام که به بی بی دو عالم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اقتدا نمودند:


شکسته تر شده و دست برکمر دارد
چه پیش آمده.. آیا حسن خبر دارد..؟

به گریه گفت که زینب مواظب خود باش
عبور کردن از این کوچه ها خطر دارد

شبیه روز برایم نرفته روشن بود
فدک گرفتن از این قوم دردسر دارد

گرفت دست مرا مادرم... نشد... نگذاشت...
تمام شهر بفهمد حسن جگر دارد

شهود خواسته از دختر نبی خدا
اگرچه دیده سندهای معتبر دارد

سکوت و صبر و رضای خدا به جای خودش
ولی اگر پدرم ذوالفقار بردارد...

کسی نبود به معمار این محل که گوید
عریض ساختن کوچه کی ضرر دارد ؟



  • ۰ نظر
  • ۲۴ اسفند ۹۴ ، ۲۲:۴۳
  • گمنام
به یاد شهدا

اینجا محّل درد و دل کردن با شهداست..
همانهایی که علی وار زیستند، عاشورایی جنگیدند و عاشقانه پرکشیدند..

اینجا می آیم تا دقایقی از عمرم را به شهدا اختصاص دهم..
به آنها فکر کنم و در راهشان قدم بگذارم.. ان شاء لله.

کپی برداری از مطالب با ذکر یک صلوات به نیّت سلامتی امام زمان (عج الله تعالی فرجه شریف) آزاد است.

التماس دعا

طبقه بندی موضوعی