به یاد شهدا

چه خوش است حال مرغی که قفس ندیده باشد، چه نکوتر آنکه مرغی ز قفس پریده باشد

به یاد شهدا

چه خوش است حال مرغی که قفس ندیده باشد، چه نکوتر آنکه مرغی ز قفس پریده باشد

به یاد شهدا

اینجا محّل درد و دل کردن با شهداست.. همانهایی که علی وار زیستند، عاشورایی جنگیدند و عاشقانه پرکشیدند.. اینجا می آیم تا دقایقی از عمرم را به شهدا اختصاص دهم.. به آنها فکر کنم و در راهشان قدم بگذارم.. انشالله. کپی برداری از مطالب با ذکر یک صلوات به نیّت سلامتی امام زمان (عج الله تعالی فرجه شریف) آزاد است. التماس دعا

کد آهنگ

بسم ربّ الشهداء و الصدیقین

دوشنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۴، ۰۹:۰۸ ب.ظ

 

سلامی چو بوی خوش شلمچه..

این اولین پست من در این وبلاگ است.. وبلاگی که دلیل ایجاد آن درد و دل کردن با شهداست..
شاید این حرفها، درد دل خیلی ها باشه که حتی از جنگ بویی نبردند و تاریخ تولدشان با جنگ هیچ تقاطعی ندارد..
من تقریبا از دوران نوجوانی با شهدا و دفاع مقّدس آشنا شدم.. مخصوصا زمانی که با سن کمم در بسیج ثبت نام کردم و در اونجا اولین بار حرفهای جالبی در مورد آنها شنیدم..
اما باز هم بخاطر کم لیاقتی با شهدا فاصله گرفتم و این تا زمانی ادامه داشت که سال 89 از طریق کاروانهای راهیان نور به مناطق جنوب سفر کردم و بهترین لحظه تحویل سال عمرم رو در دوکوهه گذروندم، اینجا بود که فهمیدم چقدر از شهدا دور شدم و به حال اونها غبطه خوردم..
من شناخت خیلی کمی از اونها داشتم، از شیوه ی زندگیشون، از رفتارشون با بقیه و هدف نهایی اونها و اینکه اصلا اونها برای چه جنگیدند و از خون خودشون گذشتند..
داشتم کتابی در مورد زندگی شهید بزرگوار احمد کاظمی میخوندم، اسم کتاب "احمد" بود... کتاب خیلی به دلم نشست و از این که تا به حال از این شهید بزرگوار هیچ نمیدانستم واقعا ناراحت شدم..

در قسمتی از کتاب نوشته بود : "احمد کاظمی" اگر هیچ فایده ای نداشته باشد، حداقل برای لحظات تنهایی خوب است و میتواند پلی برای رسیدن به آن " روشنایی رؤیایی " باشد که خیلی وقت ها جوانان ما در آتش شوق رسیدن به آن میسوزند. احمد پله ای برای رسیدن به خداست.
و این جمله چقدر زیباست، من از آقا احمد میخواهم که برای ما دعا کند، گرچه از درون سیاه سیاهم و سرگذشت خوبی نداشتم... ولی امیدوارم شهدا مارا شفاعت کنند..

حقیقتا وقتی زندگی شهدا و انسانهای بزرگ رو میخونم از زندگی خودم پشیمون میشم.. از خودم میپرسم واقعا ما اون دنیا میخواهم چی جواب خدا بدیم ؟

بد نیست از وصیت  نامه حاج حسین خرازی براتون بگم..
" خدایا غلط کردم، استغفرالله، خدایا امان، امان از تاریکی و تنگی و فشار قبر و سوال منکر و نکیر در روز محشر و قیامت..
به فریادم برس.. خدایا من دلشکسته و مضطرم.. صاحب پیروزی و موفقیت ترا میدانم و بس"
آری.. وقتی حاج حسین این گونه با خدای خود نجوا میکند... من چه دارم بگویم..

یا علی

 

  • ۹۴/۱۱/۱۲
  • ۳۰۹۱ نمایش
  • گمنام